کعبه دل

خدا اینجاست خدا در قلب انسان هاست

کعبه دل

خدا اینجاست خدا در قلب انسان هاست

من رفتنی ام .......!!!!!!!!!!!

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت :حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت:دکترا جوابم کردند...

گفتم: ینی چی؟

گفت: دارم میمیرم

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟!!!

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم

کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن

تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم

اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت

خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن

آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه!

سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم

ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم

مثل پیر مردا برا همه جونا  آرزوی خوشبختی میکردم

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز وخوردنی شدم

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر کرد و داشت میرفت که گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم ؟

گفتن: نه

گفتم: خارج چی؟

و باز گفتند : نه!

خلاصه حاجی مارفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد


منبع : http://ziba17.blogfa.com/

ارتقاء مجتمع آموزش عالی جهرم به دانشگاه جهرم

ارتقاء مجتمع آموزش عالی جهرم به دانشگاه جهرم را به دانشجویان ، اساتید و کارکنان تبریک عرض نموده، از تلاش و پی گیری ریاست محترم دانشگاه جناب آقای دکتر شعبانی نیز تشکر می کنم .

وجود خدا

استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند.

آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"

استاد پرسید: "آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟"

شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"

ادامه مطلب ...

باز هم جمعه

به نام او

کی و کجا وعده ی دیدار ما...  

                   

 

با همه ی لحن خوش آواییم

در به در کوچه ی تنهاییم

ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر

نغمه ی تو از همه پرشورتر

کاش که این فاصله را کم کنی

محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ی ما می شدی

مایه ی آسایه ی ما می شدی

هر که به دیدار تو نایل شود

یک شبه حلال مسائل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد...

دوش مرا حال خوشی دست داد

سینه ی ما را عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت...

نام تو بردم لبم آتش گرفت

شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه ی جان من است

نامه ی تو خط امان من است

ای نگهت خواستگه آفتاب

بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده بر انداز به چشم ترم

تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما

کی...

      و کجا...

               وعده ی دیدار ما...

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد

به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم

تویی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم

کدام گوشه ی مشعر

کدام کنج منا

به شوق وصل تو در انتظار بنشینم

به شوق وصل تو در انتظار بنشینم

  

ای مهربان

    

 

   ای خدا . به من دلی عطا کن که مشتاق نزدیک شدن به تو باشد . و زبانی که صادق

      ترین سخنانش به سوی تو بالا رود . و دیده حقیقت بینی که به درگاه تو تقرب

      جوید . خدایا . آنکه به تو معروف شد هرگز مجهول و بی نام نشود و هرکه به تو

      پناه آورد هرگز خوار نگردد . و هرکه تو به او توجه کنی هرگز بنده دیگری جز تو

      نشود . خدایا . هر که به تو راه یافت روشن شد و هرکه به تو پناه آورد پناه

      یافت . من به درگاه تو پناه آورده ام . پس تو ای پروردگارم . نیت نیک مرا به

      رحمت و محبت خود نا امید مساز و از فروغ محبت و عنایتت مرا بهره ای ده . ای

      مهربان من .

مدارای بودا و مسیحیت و خشم اسلام

سلام...

حتما تا حالا جاهای زیادی دیده یا شنیده اید ( اینترنت ، کتاب ، مجله ، ماهواره ، رادیو و ... ) که از اسلام با عنوان دینی خشن یاد شده که در طول تاریخ همواره در حال نزاع و جنگ و کشتن بوده و متقابلا جاهای زیادی از مدارای مسیحیت و بودا سخن به میان آمده است.

مثلا این که چرا مسلمانان به کاریکاتور و توهین هایی که به پیامبر شد یا به کتاب آیات شیطانی و ... اعتراض کردند و می کنند ؟ در حالی که هر روزه این همه توهین به مسیح و مسیحیت می شود مثلا فیلم آرامگاه گمشده ی عیسی که حضرت عیسی را شخصی خاکی و ساده معرفی کرده که دارای زن و فرزند بوده و در فلسطین وفات یافته و یا رمان هایی که حضرت مریم را همسر حضرت عیسی معرفی کرده یا مثلا در شبکه ی سی بی سی کانادا طی مستندی به کلی منکر وجود شخصی به نام عیسی شده و ...

ادامه مطلب ...

صفای روح

   کیمیا

از گل فروش لاله رخی لاله می خرید

می گفت:

بی تبسم گل خانه بی صفاست!

گفتم :

صفای خانه کفایت نمی کند

باید صفای روح بیابی که کیمیاست!

خوب است ای کسی که به گلزار زندگی

روی تو همچو لاله صفا بخش و دلرباست

روح تو نیز چون رخ تو با صفا بود

تا بنگری که خانه ی تو خانه ی خداست

 

فریدون مشیری

به همت آقای سید محمد جواد طاهری

 

نمونه ای تهاجم فرهنگی

این هم نمونه ای تهاجم فرهنگی

وچه زیبا یادمان می آورد شهدا زمینی بودند عین ما . تا وقتی شهدا را از زمین جدا کنی و به آنها وجهه ی آسمانی وماورایی ببخشی نمیتوانی توقع داشته باشی وقتی به دوستت یا شاگردت که نماز نمی خواند ، داستان شهیدی را می گویی که بعد از مجروح شدن به پشت جبهه منتقل شد در حالی که به پشت روی برانکارد خوابیده بود .دوستش با دیدن تکان نخوردن او شهادتش را قطعی دانست ووقتی خواست او را برگرداند تا برا ی آخرین بار چهره اش را ببیند،
ادامه مطلب ...

دین و سیاست در آمریکا

به قول مدرس" سیاست عین دیانت ماست و دیانت عین سیاست ما" و اما جرج بوش چه طور از این اصل بهره ی لازم را برده است.

ادامه مطلب ...

تصویر گوته از اسلام

   گوته و اسلام

یوهان ولفانگ گوته بزرگ ترین شاعر آلمانی که علاقه اش به اسلام علاقه ای درونی و خارج از قواعد معمولی ست.

ادامه مطلب ...

شروع

مقدمه

به نام آن که جان را حکمت آموخت

درود بر همه ی بازدیدکنندگان این وبلاگ...

با اعانت از اراده ی خداوند متعال قدم در راهی می گذاریم که حاصل تفکر و اندیشه ی نودوستانی است که به صورت یک انجمن دانشجویی در دانشگاه دولتی جهرم ، در آغاز راه ، دست همدیگر را به گرمی فشرده و عزمی استوار برای پیمودن آن دارند.

اهداف این انجمن تهیه ی چند وبلاگ با موضوعات مختلف و اهدافی مشخص چون آموزش و اطلاع رسانی و ... می باشد.

امید است که در سایه ی عنایات خداوند مهربان و تلاش و پشتکار دوستان ، اهداف خود را یکی پس از دیگری تحقق ببخشیم.

در پایان از تمامی کسانی که تمایل به همکاری با این انجمن را دارند و می توانند ما را در این مسیر یاری کنند دعوت به همکاری می کنیم.

 

آخرین نیایش های شهید چمران

نیایشهای عارفانه شهید چمران دل هرخداترسی رابه لرزه ای وا میدارد تا بداند عشق نه این بازیهای خیابانی است و نه افسانه های اساطیری ,بلکه تعالی روح بشر است به معشوقی که دل دادگی مطلق ازآن اوست .

ادامه مطلب ...

مناجات

الهی..

خدایا تو را همه جا می بینم، در قطره های درشت باران،گریه های ساده ی کودکان ونگاه آرام کبوتری که به ابرها تکیه داده است.

ای که همه جا و همه وقت می توان با تو درددل کرد واز پشت بلندترین حصارها ودیوارها حتی صدایت را دید .

خدایا پرده های سیاه غفلت و گناه اجازه نمی دهند چهره ی زیبای تو را ببینم تو می دانی که با چه امیدی واژه ها را کنار هم می نشانم تا با تو حرف بزنم و قبل از اینکه دهان باز کنم ، از خواسته ام باخبری ، پس آرزوهای سرمازده ام را در آغوش بگیر.

خدایا هر گاه روبروی تو می نشینم ، شبیه یک غزل عاشقانه می شوم و آرزو می کنم مرا از نو بسرایی.

وقتی با تو دوستم، گنجشک ها لابه لای موهایم آواز می خوانند و کوچه هایی که در آن هفت سنگ بازی می کردم پر از شعر و بنفشه می شوند.

خدایا خرابه ی قلبم از تمام خانه های دنیا زیباتر است چون تو در آن سکونت داری .